نوع مقاله : مقاله علمی و پژوهشی
نویسندگان
گروه جغرافیای انسانی و برنامهریزی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
گذار از دیدگاه حکمرانی با نگاه بالا به پایین و متمرکز مدیریتی بهسوی دیدگاه فراسنتیِ مردم مبنا با رویکردی پایین به بالا و دیدگاه مشارکتی منسجم و یکپارچه یکی از مهمترین تغییرات دو قرن گذشته تا به امروز بوده است. در دوران معاصر بهجای مدیریت بسته و انحصاری، دیدگاهی باز با نقش دادن به همه ارکان دخیل حاکم شد. با هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود مؤلفههای حکمروایی شهری و تبیین نقش و اثرگذاری آنها در تحققپذیری بازآفرینی بافت فرسوده شهرکرد میپردازد. نتایج بررسیها نشان داد وضعیت ابعاد و شاخصهای حکمروایی شهری و بازآفرینی در بافت فرسوده شهرکرد مناسب نیست. مطابق نتایج به دست آمده از آزمونهای آماری بین شاخصهای حکمروایی مطلوب شهری و بازآفرینی اجتماعمحور رابطه معناداری وجود دارد و شاخصهای حکمروایی بر بازآفرینی بافت فرسوده شهرکرد تأثیر مثبتی دارند. همچنین با توجه به نتایج حاصل از معادلات ساختاری در تایید رابطه معنادار و مثبت بین حکمروایی شهری و مولفههای آن با مولفههای بازآفرینی، حکمروایی شهری بیشترین تاثیرگذاری را بر بعد زیستمحیطی بازآفرینی دارد. در بین مولفههای حکمروایی شهری نیز، مولفههای پاسخگویی و اجماعگرایی اثرگذاری بیشتری بر ابعاد مورد مطالعه بازآفرینی دارند. در حالیکه قانونمندی و مسئولیتپذیری نسبت به دیگر مولفهها اثرگذاری پایینی در پیشگویی بازآفرینی شهری داشتهاند. برای بهبود وضعیت بازآفرینی در بافت فرسوده شهرکرد، نیاز به تغییر رویکرد مدیریتی و توجه بیشتر به خواست و نظر ساکنان است. ایجاد فضاهای جدید باید با توجه به فرهنگ و خواست مردم صورت گیرد تا حس تعلق و آرامش اجتماعی افزایش یابد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
The impact of urban governance components on the realizability of urban regeneration in urban fabrics: A case study of Shahrekord
نویسندگان [English]
- Ali Hosseini
- Mohammad Rasoul Zafari
- Ali Saberi
Department of Human Geography and Planning, Faculty of Geography, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]
The shift from a top-down, management-centric governance paradigm to a bottom-up, participatory, and inclusive post-traditional people-centered approach has been one of the most significant transformations of the past two centuries. This shift is a result of the rise of industry, technology, and the importance of science, creating a framework for better communication among these factors. Instead of closed and exclusive management, an open approach that involves all stakeholders has prevailed. This study aims to examine the current status of governance components and to explain their role and impact on the realization of urban renewal in the blighted fabric of Shahrekord. The results show that the status of the dimensions and indicators of urban governance and urban renewal in the blighted fabric of Shahrekord is unsatisfactory. According to the results obtained from statistical tests, there is a significant relationship between desirable urban governance indicators and community-based renewal, and governance indicators have a positive impact on the urban renewal of the blighted fabric of Shahrekord. Furthermore, based on the results of structural equation modeling, which confirms the significant and positive relationship between urban governance and its components with the components of urban renewal, urban governance has the greatest impact on the environmental dimension of urban renewal. Among the components of urban governance, responsiveness and consensus-building have a greater impact on the studied dimensions of urban renewal. Whereas, legality and accountability have had a lower impact on predicting urban renewal. To improve the status of urban renewal in the blighted fabric of Shahrekord, a change in the management approach and more attention to the wishes and opinions of residents are needed. The creation of new spaces should be done according to the culture and wishes of the people to increase the sense of belonging and social tranquility.
کلیدواژهها [English]
- Urban governance
- Urban regeneration
- Urban fabric
- Shahrekord